شهر MAT

شهر MAT ، شهر شماست !

شهر MAT

شهر MAT ، شهر شماست !

عجب صبری خدا دارد

عجب صبری خدا دارد!
اگر من جای او بودم؛
که در همسایه ی صدها گرسنه،

چند بزمی گرم عیش و نوش می دیدم،
نخستین نعره ی مستانه را خاموش آندم،
بر لبِ پیمانه می کردم.

عجب صبری خدا دارد!
اگر من جای او بودم؛
که می دیدم یکی عریان و لرزان؛

دیگری پوشیده از صد جامه ی رنگین؛
زمین و آسمان را،
واژگون، مستانه می کردم.

عجب صبری خدا دارد!
اگر من جای او بودم؛
نه طاعت می پذیرفتم،
نه گوش از بهراستغفارِ این بیدادگرها تیز کرده،
پاره پاره در کفِ زاهد نمایان،
تسبیح را صد دانه می کردم.

عجب صبری خدا دارد!
اگر من جای او بودم؛
برای خاطر تنها یکی مجنونِ صحراگردِ بی سامان،
هزاران لیلی ناز آفرین را کو به کو،
آواره و دیوانه می کردم.


عجب صبری خدا دارد!
اگر من جای او بودم؛
به گردِ شمع سوزانِ دلِ عشاقِ سرگردان،
سراپایِ وجودِ بی وفا معشوق را،
پروانه می کردم.

عجب صبری خدا دارد!
اگر من جای او بودم؛
به عَرشِ کبریایی، با همه صبر خدایی،
تا که می دیدم عزیزِ نابجایی،

ناز بر یک ناروا کرده خواری می فروشد،
گردشِ این چرخ را،
وارونه بی صبرانه می کردم.

عجب صبری خدا دارد!
اگر من جای او بودم؛
که می دیدم مشوّش عارف و عامی،

زبرقِ فتنه ی این علمِ عالم سوزِ مردم کش،
به جز اندیشه عشق و وفا، معدوم هر فکری،
در این دنیای پُر افسانه می کردم.

عجب صبری خدا دارد!
چرا من جایِ او باشم؛
همین بهتر که او خود جایِ خود بنشسته و تابِ تماشایِ تمامِ زشتکاری هایِ این مخلوق را دارد!
وگرنه من به جایِ او چو بودم،
یک نفس کی عادلانه سازشی،
با جاهل فرزانه می کردم؛
عجب صبری خدا دارد! عجب صبری خدا دارد! 

 

منبع

پروژه دوبله فارسی لاست توسط هواداران

انتظار ها به سر رسید
کلیپ صوتی تبلیغاتی پروژه دوبله فارسی مجموعه لاست توسط هواداران منتشر شد!
(با حمایت گروه بیت و اعضای گروه گمشدگان ایرانی) 


پروژه دوبله فارسی مجموعه لاست
 

دانلود (حجم : 2 مگابایت و 4 صدم کیلوبایت!) 

 

برای کسب اطلاعات بیشتر  به آدرس زیر مراجعه نمایید :  

www.bitkadeh.net

از محبت خارها گل می شود

از محبت تلخ ها ، شیرین شود *** وز محبت مس ها ، زرین شود

از محبت دُرد ها ، صافی شود *** وز محبت دَرد ها ، شافی شود

از محبت خارها ، گل می شود *** وز محبت سرکه ها ، مُل می شود

از محبت دار ، تختی می شود *** وز محبت بار ، بختی می شود

از محبت سِجن ، گلشن می شود *** بی محبت روضه ، گُلخن می شود

از محبت نار ، نوری می شود *** وز محبت دیو ، حوری می شود

از محبت سنگ ، روغن می شود *** بی محبت موم ، آهن می شود

از محبت حُزن ، شادی می شود *** وز محبت غول ، هادی می شود

از محبت نیش ، نوشی می شود *** وز محبت شیر ، موشی می شود

از محبت سُقم ، صحت می شود *** وز محبت قهر ، رحمت می شود

از محبت مرده ، زنده می شود *** وز محبت شاه ، بنده می شود

این محبت هم نتیجه ی دانش است *** کی گزافه بر چنینی تختی نشست 

-------------------------------------------------------------------------- 

نمی دونم از کی است. 

ضمناً این شعر برای افراد بی محبت است ، بخوانند لطفاً

ناگهان چقدر زود دیر می شود

  

مرحوم قیصر امین پور

حرف‌های ما هنوز ناتمام ....

تا نگاه می‌کنی :

وقت رفتن است

باز هم همان حکایت همیشگی!

پیش از آن‌که با خبر شوی

لحظه‌ی عزیمت تو ناگزیر می‌ شود

آی .....

ای دریغ و حسرت همیشگی 

ناگهان چقدر زود دیر می‌شود!

نصیحت نامه

سلام ، ببخش که وقتت را گرفته ام
شاید در این وقت کم بتوانم نصیحتت کنم ، هر چند که من کوچکتر از آنم که...

هر کسی در آخر عمر وصیت نامه ای می نویسد و به تقسیم اموال می پردازد ، حال که من اموالی ندارم ؛ نصیحت نامه ای می نویسم و به تقسیم تجربیاتم می پردازم. شاید بتوانی از آنها استفاده کنی.

اول خدا را شکر کن ، همواره و همه جا ، حتی اگر اعتقادی به وجودش نداری ؛ زیرا آنچنان بی نیازت می کند که بی نیاز باشی از هر به ظاهر بی نیازی.
دوم بدان که هر پدر و مادری فرزندشان را دوست دارند ، فقط نمی دانند که چگونه این محبت را ابراز کنند و این دلیل دعواهایتان است. پس سعی کن آن ها را درک کنی که شاید زمانی خود جای آنان باشی.
چشمانت را بازتر کن ، زیبایی ها آن هایی نیست که می بینی ، زیباترین چیزی که دیده ام هم ظاهرش زیبا بود و هم باطنش ؛ اگر بتوانی زیبا باشی خوب است.
یادت باشد نمی توانی افکار دیگران را با زور تغییر دهی ، محبت و لبخند را همیشه در اول آموزش قرار بده ، زیرا معجزه ی آن همه را تحت تأثیر قرار خواهد داد.
یادت باشد که اگر می خواهی حقت رعایت شود ، حق کسی را لگد مال نکنی ، تنها تو نیستی که بنده ی خدایی.
یاد بگیر که در اکنون باشی ، زیرا هر آنچه که اکنون اتفاق می افتد نه در گذشته بوده است و نه در آینده خواهد بود.
از باخت نگریز و بدان اگر باخت نبود هیچ گاه پیروزی لذت بخش نمی شد. و از پیروزی مغرور نشو که هنوز از تو پیروزتر هم هست

بدون فکر سخنی نگو ، که این تو را از هرگونه آفتی حفظ می کند.
بدان که کجایی ، به اندازه ی جایگاه خود سخن بگو ، که بیش از آن نشانه ی غرور و کمتر نشانه ی جهل

قضاوت انجام بده ولی زمانی که همه چیز را فهمیدی.

تا همین جا کافی است ...
من بروم ، فرشته ی مرگ منتظر است ...