شهر MAT

شهر MAT ، شهر شماست !

شهر MAT

شهر MAT ، شهر شماست !

شما که غریبه نیستید ( ۱ )

در حال خواندن کتاب "شما که غریبه نیستید" از "هوشنگ مرادی کرمانی" هستم. منو برد به حال و هوای اینکه تیکه تیکه هر چی یادم اومد از خاطراتم ، براتون بنویسم.


آخه ، شما که غریبه نیستید.


=+=+=+=+=+=+=+=+=+=+=+=+=+=+=+=+=+=+=+=+=+=

کوچک هستم ، شاید ۳ ساله. دلم زودی میشکند. نمیدانم چه شده که میخواهم از خانه در بروم. کیف کوچکی دارم ، آبی رنگ است با عکس خرس های کارتونی. کیف مهد است. دارم لباس هایم را جمع میکنم داخل کیف. تازه خوراکی هم ذخیره کرده بودم. مثل کارتون هایدی که نان ذخیره میکرد در کمدش. من هم تخمه ذخیره کرده بودم. عصبانی بودم و میخواستم بروم.

نمیدانم ، یعنی یادم نمی آید که آخر ماجرا چه شد. اما هنوز که هنوز است آنروز را یاد میکنم و به کودکی خودم میخندم.

=+=+=+=+=+=+=+=+=+=+=+=+=+=+=+=+=+=+=+=+=+=

نظرات 4 + ارسال نظر
دنیا شنبه 19 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 10:34 ب.ظ http://donyabanoo.blogfa.com

اینو واسه من تعریف کرده بودی قبلنا! :)

من نبودم بخلت کنم آرومت کنم دیگه! :*

جواد یکشنبه 20 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 02:03 ب.ظ http://www.beautifulmind2.persianblog.ir

سلام!
به به!
چه کارهایی می کردیا با اون سن کمت!
بهت نمیاد اونقدر تو بچگی شیطون بوده باشیه:دی

علیک سلام.
دیگه دیگه!!!

مونا دوشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 12:06 ق.ظ http://www.mona1990.blogfa.com

آخـــــــــــــــــــــــــــــــی.....

pegah دوشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 02:50 ب.ظ http://shishe30.blogfa.com

واقعا با مزه بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد